جمعه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۸

عید ، به همین سادگی

بالاخره یکسال گذشت و بالاخره عید شد ، به همین سادگی .

امسال نه از شیپور های باستانی زمان تحویل خبری بود نه از توپی که می باید می ترکید ، فقط با حول حالنای غمناک مجری اعلام عید کردند، به همین سادگی ، امسال حتی از ترانه ها ی ایرانی هم خبری نبود تا همه بدانیم که فقط عید شده و اتفاق چندان مهمی نیافتاده.عید امسال در رسانه ملی نه گاوی بود که بالا و پایین بپره و نه عمو نوروزی که عید رو تبریک بگه ، گمان می کنم امسال اولین سالی بود که بی سر و صدا عید کردیم تا به خاطر بیاوریم کشوری هستیم اسلامی و این بی شک به مدد جناب آقای ضرغامی هست که هر بار سنگ تمام می گذارند.

از دیشب که خبر دستگیری اعضای کمپین برابری رو شنیدم حوصله هیچ کاری رو ندارم، یعنی تحمل کسایی که چیزی نمی خوان جز حقشون اینقدر دشوار هست؟یعنی بودن من فقط به اندازه اونا اینقدر سنگینه که اونو بر نمی تابن؟ نه باورم نمیشه که عدالت اینقدر در جامعه مون واژه غریبی باشه، کاش تمام حقیقت قانونمون رو همه می دونستن تا خودشون یکبار دیگه با آگاهی بتونن در موردش قضاوت کنن، یادمه حدود دو ماه پیش به سراغ یکی از اساتید حقوق رفتم اما ایشون رو پیدا نکردم و به جای ایشون به یک استاد فقه راهنمایی شدم ، ایشون گفتن که می تونین سوالتونو از من بپرسین مطمئنا در حد سوال شما آگاهی دارم ، من هم بی هیچ مقاومتی سوالمو مطرح کردم "حضانت فرزند 8 ساله که پدرش فوت شده و پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری هم در حیات نیستند و این بچه عمویی هم نداره، به عهده کیه؟" استاد بدون اینکه مکثی بکنه خندید و گفت که" مسلمه با مادر بچه ها هستش " من از جواب استاد تعجب کردم چون در حقیقت جواب رو میدونستم و سوال اصلیم چیز دیگری بود، بعد کمی بحث با استاد بالاخره استاد برای اینکه از گفته خودش مطمئن بود تصمیم گرفت که با استاد حقوق تماس بگیره ،جالب اینجاست که من اصراری به تماس نداشتم و استاد با این جملات که یه عده دارن با جو سازی فکر شما جوون ها رو خراب می کنن و ... فقط برای اینکه مشت محکمی به دهن من وامثال من بزنه شروع به شماره گیری کرد، من فقط حرف های استاد فقه رو میشنیدم که اول قضیه رو کامل تعریف کرد و بعد که منتظر جواب شد قیافه اش تغییر کرد و بعد با لحنی کاملا مایوس گفت:" جناب دکتر اگه دقت کرده باشین گفتم این بچه 8سالش بیشتر نیست" اما خوب جواب همان چیزی بود که من اصرار بر آن داشتم، استاد فقه تلفن به دست بهم رو کرد و گفت خوب سوال اصلیت چی بود ؟ گفتم "اگه بچه هیچ فرد بالغ ذکوری که از پدر فوت شده ارث ببره، نداشته باشه تکلیف بچه چیه؟" و استاد حقوق هم در جواب فرمودند که "به عهده حکومت هست" دلیل اینکه اون سوال برا من پیش اومده بود مثال عینی ای بود که در اطرافیانمون اتفاق افتاده بود و با حسابی که کرده بودم پسر عمه بچه 8 ساله که فکر نکنم دو سه بار بیشتر اون بچه رو دیده باشه و اصلا در شهر دیگه ای خونه و خانواده ای داره باید حضانت این بچه ها رو قبول میکرد و البته برام خیلی بعید بود که استاد فقه کاملا از این ماجرا نا آگاه باشن و بیشتر از همه جوابی که شنیده بودم من رو گیج کرده بود ، یعنی مادری که خودش اختیار به دنیا آوردن بچه اش رو داشته بعد از تولد هیچ حقی نسبت به بچه اش نداره . اعضای کمپین برابری هم تنها گناهشون آگاهی دادن به جامعه ای هست که از قوانین کاملا بی اطلاع هست و همه فقط زمانی با اونها آشنا میشن که دیگه خیلی دیر شده.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نویسنده: رای به خاتمی، رای به میرحسین یکشنبه 9 فروردین1388 ساعت: 10:51

درود بر شما با تبادل لينك موافقي؟


نویسنده: فرزانه.عدوشنبه 10 فروردین1388 ساعت: 2:30

اگر فریاد ما در شب گناه است
اگر امروز دل ما بی پناه است
بخوان با ما سرود فتح فردا
که فردا می رسد با پرچم ما

به امید فردایی بهتر،خیلی عالی بود.


نویسنده: protesterدوشنبه 10 فروردین1388 ساعت: 19:3

آن کس که حقوق خود را نداند و نداند که نداند تا ابد الدهر در زیر پرچم استبداد سینه زند!وب سایت


نویسنده: ایرانسه شنبه 5 خرداد1388 ساعت: 19:43http://e10.tebyan.net/


يک يا حسين تا مير حسين
در نظر سنجي سايت تبيان شرکت کنيد
منتظرتان هستيم