دوشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۹

"27 نفر انسان بی گناه را کشتند"

چند روز قلمم خشکیده ، حرفام تموم شده ، نه تموم نشده اما حرفام کم آوردن از اینهمه نا مردمی ها! هوا چقدر گرمه ، امسال تابستون اصلا قابل مقایسه با سال های قبل نیست گرم نیست داغه داغه! اما خب مهم نیست تو زیر کولر نشستی به لطف دولت خیلی مهرورز هم بیکار بیکار هستی تا مبادا ظهر تو اون داغی بیرون باشی! تا مبادا پول اضافی داشته باشی برای خریدن حتی شرقی که تیتر اولش خبر از عدم برگزاریه آزمون تافل میده و صفحه هاش هم پر از آگهی های تور های سیاحتی به خارج از کشور در فلان ساحل با فلان کشتی! حواسم پرت شد چی نوشتم، آهان داشتم از لم دادن زیر خنکیه کولر می گفتم ، برات فرقی نداره امروز جمعه هستش چون تو چن وقته همه روزهات تعطیله ! خب مهم نیست مملکت هم چند روز بود بی خود و بی جهت! نه ببخشید با خوش تدبیریه آقای دولت برای صرفه جوییه انرژی تعطیل بود و هیچ آبی از روی آب تکون هم نخورد، آها ببخشید من امروز حواسم کجاست ؟ آب از آب تکان نخورد اما نزدیک صد نفر از هموطنان بی توجهمان در این سه روز تعطیلی بر اثر سوانح رانندگی جان خود را از دست دادند !"نکنه اینم می خوای بندازی گردن دولت؟خب اون قضا و قدر هستش اگه مملکت تعطیل هم نمی بود اونا کشته می شدند" نه! گفتم بی توجه ! مطمئنا تقصیر خودشون بوده!داشتم می گفتم از سر بیکاری تلویزیون رو روشن می کنی ،خبر 14! "بیش از 300تن از هموطنانمان در زاهدان به علت بمب گذاری در مسجد کشته و زخمی شدند ، 27نفر در دم جان خودشون رو از دست دادند"، یکی تسلیت گفت و یکی دیگه یه هفته در زاهدان عزای عمومی اعلام کرد، همین! بازم اختلاف شیعه و سنی بازم گروهک ریگی خدا نشناس یا دیگر گونه خدا شناس!آخه شنیدم می گفت به خاطر رفتن به بهشته که اون کارها رو انجام میده ! به خاطر اسلام! بلافاصله بعد خبر مفسر از شهرام امیری میگه از بی آبرویی سازمان سیا میگه از اینکه باید یه کاری میکردن تا اون خفت جبران شه ،  به خودم میگم قرار بود امریکا هیچ غلطی نتونه بکنه الان کوچکترین اتفاق کشور داره ربط داده میشه به اون آمریکای شیطان بزرگ، این شیطان اونقدر برامون بزرگ شده که به فاصله چند روز قادره برای حفظ آبروش یه همچین عملیاتی رو انجام بده!!! ، من چه امنیتی تو کشورم دارم ، کشورمن که ادعاش گوش حاکمانشو کر کرده فقط کافیه آمریکا اراده کنه تا هر غلطی که دلش خواست تو کشور بکنه! "آروم چه خبرته؟ همه خوابن !سر ظهره" ببخشید حواسم نبود الکی شلوغش کردم حواسم پرت شد به گلی که جلوی آقای مفسر خبر بود چرت گفتم وگرنه کیه که ندونه خون 27نفر فدای جمهوری اسلامی! فدای ولایت فقیه!ببخشید ولایت مطلقه فقیه! خب گل ها که ربطی به حادثه نداشته !خیر نمی شد که یه امروز رو نمی ذاشتن ! جشن ولادت امام حسین بود !اونایی هم که کشته شدن برای این جشن رفته بودن مسجد! یاد ندای 30 خرداد افتادم! حواست کجاست ندای 30 خرداد مردم زاهدان رو می گم که چه شاد و خوشحال از رهبر و نظام و دولت و چه و که داشتن تشکر می کردند که با اعدام عبدالمالک ریگی آرامش رو به شهرشون برگردونده!الان اون ندا کجاست ؟ حتما اون هم تا حالا از پا در اومده و نقش بر زمین شده! با همین فکرا ساعت شده 20:30، اینبار هم نوبت آه و اشک مادرا و پدرا هست ، تو حتی یه لحظه هم جای اونا نیستی تا بفهمی چرا دارن میگن "خونی که در رگ ..." تو اونقدر گیج شدی که نمی تونی بفهمی چرا مادری داره میگه شهادت بچش! تنها پسرش براش افتخاره، چقدر این حرفا سنگینه! داری به این فکر میکنی نکنه آه این مادرا کاری نکنه؟ نه هیچ اتفاقی نیافتاده نه پیام تسلیتی نه محکوم کردنی !آخه اتفاقی نیافتاده فقط چند نفر از هم وطنانمان در یک حادثه تروریستی جان خود را از دست دادند نه فتنه ای بوده و نه فتنه گری که سنسور آقایان تنها به این تنها یک کلمه ، به این تنها خطری که موقعیتشونو تهدید کنه حساسه!

 حرفام هیچ نظمی ندارن چون ذهنم آشفته هستش داغ داغ شدم نه از گرمیه هوا که از سردیه اطرافم ! این نوشته هیچ کس هیچ کس رو مخاطب ندونسته ! اما هر کس گوشی برای شنیدن و فهمیدن داره گوششو بیاره جلو تا خیلی آروم که کسی از خواب نپره بگم:"27 نفر انسان بی گناه فقط به خاطر کینه ها و بی مسئولیتی ها جان خود را از دست دادند"