پنجشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۸

برای خانم خبر نگار

مسیح عزیز ، نامه ات خطاب به همسر مرد پر هیاهوی این روز های ایران راخواندم، اگر چه نباید منتظر پاسخی می بود اما من چند روز صبر کردم تا لااقل امثال خانم رجبی یا طرفداران طیف ایشان که سری در این دنیای مجازی دارند پاسخت گویند ، اما بی فایده بود پس دست به قلم شدم تا من به عوض آنان برایت بگویم .این جوابی به حرفهایت نیست که صد البته نمی توانم خود را جای آنان تصور کنم فقط حرفهای دختریست که گمان می کند این طیف را به خوبی می شناسد ، البته اگر نه این چنین است من نیز منتظر جواب خواهم بود.

مسیح عزیز ، زمان زیادی نیست که پا از وطنت بیرون گذاشته ای و هر روزت در غربت نیز با پیگیریه اخبار کشورت و نوشتن برایش سپری شده ، پس گمان نمی کنم از حال و هوای ایران دور شده باشی ، زنان امثال همان زن مورد خطاب تو چند سالیست که واقعیت هایی را می بینند که زیاد خوش به باورش ندارند ، مدتهاست که هم جنسان خود را نه در پشت ،بلکه در کنار و حتی جلو تر از شوهرانشان می بینند حسشان را نمی دانم ، اما تو شاید خوب بدانی ، تو که لطف چند تاشان در مجلس هفتم نصیب حالت شده بود ، اما نه من نیز به یاد دارم همانان بودند که در مجلس هفتم چقدر پیگیر لایحه حمایت (حقارت) خانواده بودند ، گمان می کنم عشرت شایق بود که گفت "من اگر یک روز هم از نمایندگیم باقی مانده باشد این لایحه راتصویب می کنم" دیگرانی چون نفيسه فياض‌بخش و فاطمه بداغي هم از جمله زنانی بودند که مصر بر این لایحه ، آری در میان مردم ، در زندگی های مردم چه می گذشت و آنان در جایگاه نمایندگیه ملتشان چه تصمیماتی را که عملی نمی کردند ؟ این طیف تقلید مجتهدانی را دارند که همگی از دم رای به خلاف بودن کار زن در اجتماع ، در کنار مردان می دهند و چند تایی که تخفیفی قائل شده اند یک پله کوتاه آمده و در اجتماع بودنش را با هزار اما و اگر رضایت داده اند .اما همگی در این قول که وزارت مساوی ولایت داشتن است از روی خلاف بودن ولایت زنان بر مردان ، وزارت را برای زنان حرام دانسته اند ، اما آری در کمال نا باوری دیدیم که حرف مرجع تقلیدشان را نیز نادیده گرفتند ، پس به چه باید معتقدشان بدانیم ؟!بارها که به نفعشان بود همان اسلام وارونه شان را سپر خود کردند اما اینبار نه نتها اعتنایی نبود بلکه برای توجیه بودن زنان در کنار مردان وزیر آنچنان دلایل دونی آورده شد که از همان اول فاتحه اینچنین در صحنه بودن را خواندیم.

مسیح عزیز این جدیدترین ادعای این طیف هست ، "سرپرست مركز امور زنان و خانواده رياست‌جمهوري:بايد به دختران‌مان آموزش دهيم كه همزمان با درس خواندن، ازدواج كرده و در بحث ازدواج نيز به تكاليف خود بيشتر توجه كنند تا بحث حق و حقوق" آری سر زیر برف کنیم ،نبینیم و نشنویم، مثل همان وقتهایی که از زندگی جز دنیای عروسکهایمان نمی دانستیم و فقط تکالیف خانم معلم را مشق می کردیم ، باشیم .چه توصیه ای !!خانم سجادی تکلیفمان چیست؟چند برگ پشت سر هم و ریز بنویسیم برایتان کفایت می کند؟خانم سجادی از کدام حق و حقوق سخن می گویید؟ مسیح خوب گوش کن این حرف را یک بار نخوان ، بار ها بخوان ، آنقدر که از بر شوی آنقدر که لحظه ای فراموش نکنی که در کشورمان زنانی در مسند نیمچه قدرت داریم که نه تنها قرار نیست خیری برسانند بلکه هر لحظه باید در هراس شرشان نیز باشیم ، مسیح همه این حرفها را گفتم که حرف آخرم این باشد که تا حال اگر پنهانی و در سکوت قانونی برایمان می نوشتند و به تصویب می رساندند ، زین پس اینگونه نخواهد بود ،وقاحت به جایی رسیده که علنا حکم خفه شدن در برابر حقوق می دهند ، وضعیت به مراتب از چهار سال قبل نیز برایمان دشوارتر خواهد بود ، آنان تاب تحمل شنیدن صدای متفاوت از هم جنسان خود را ندارند و قصد آن دارند با قانون به سراغ همانانی بروند که ادبیات جدیدی را در کشورم به صحنه آورده اند ، آری آنان این ادبیات را بر نمی تابند چون آنقدر بی آلایش و صمیمی از دلهای صاحبانشان بر جان های تک تک ما فرو می نشیند که راه مقابله با آن نمی دانند ، پس مسیح هم تو و هم همه فعالان حقوق زن نباید کوچکترین سکوتی را روا بدانید آگاهی دادن به جامعه ای که هر روز بر بسته بودنش قدمی بر می دارند برایتان اجبار است.

هیچ نظری موجود نیست: