چهارشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۸

اندر حکایت آقای رئیس جمهور

همه کم و بیش از اتفاقاتی که دیروز در ژنو افتاده مطلع شده اند مخصوصا با تحلیل های بسیار جالبی که رسانه ملی مان انجام داد و البته در کنار آن روزنامه ها و روشنفکران نیز در انعکاس این خبر کوتاهی نکرده اند. اما من نمی خواهم به نوشتن از دیروز بپردازم چون همه چیز به عینه عیان بود اما تنها یک جمله رئیس جمهورمان من را یاد حکایتی آورد که نمی دانم چقدر به جمله ایشان مربوط می شود که نمی توانم حکایت را فراموش کنم.

رئیس جمهور:" من در حال تهیه یک برنامه برای مدیران جهان هستم که در آن به صورت کامل راهکار های جمهوری اسلامی برای مقابله با این بحران (بحران اقتصادی اخیر) را تشریح کرده ام و این نامه به زودی ارسال می شود."(اعتماد_88/02/01)

و اما حکایت : روزی گنجشکی به پشت و پا به طرف آسمان خوابیده بود از او علت این چنین خوابیدن را پرسیدند و گنجشک در جواب گفت با پاهایم دنیا را نگه داشته ام.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نویسنده: فرزانه.ع پنجشنبه 3 اردیبهشت1388 ساعت: 2:53

ضمن عرض خسته نباشید برای گنجشک عزیز می خواستم بگم خواهشا محض رفع خستگیم که شده این دنیا رو به حال خودش بذار و برو


نویسنده: protesterدوشنبه 7 اردیبهشت1388 ساعت: 16:38

و کلاغ عاشق گنجشک قصه ی ما بود!


نویسنده: کمیته زنان ستاد انتخاباتی آقای میر حسین سه شنبه 8 اردیبهشت1388 ساعت: 17:39

نامه کمیته زنان ستاد انتخاباتی آقای میرحسین موسوی

http://www.picfa.ir/images/u8cnh2d4w0yda2xgkfcx.gifوب سایت پست الکترونیک


نویسنده: aپنجشنبه 17 اردیبهشت1388 ساعت: 2:31

انجمن دانا مبارزه با خرافات در دین

تفکر ما از سوالی که ما از خودمان می کنیم آغاز می شود.

متفکر چیزی را می پرسد که اراده اش آنرا می طلبد و امکان تغیر و تحول را در آن می بیند. هر چیزی را هر کسی را هر اجتماعی را و هر تاریخی را مورد سوال قرار می دهد حد ومرز و افق ندارد . متفکر حد وحدود نمی شناسد .دور هر چیزیکه برای او دیوار کشیده شده است می رود و دیوار ها را و حصار ها را خراب می کند .به اعتقاد او هر چیزی افق باز دارد نه حدود وحصار .این دیوار تعریف آن چیز است و آن چیز با این تعریف تمام شده است و محدود شده است . کسانی که به دور خود حصار می کشند و محدود اند از همه چیز می ترسند و با اضطراب زندگی می کنند.با این کار خود را زندانی و ضعیف کرده اند. دور هر باوری و خرافه ای دیواری عظیم کشیده اند به کسی هم اجازه اظهار نظر نمی دهند اینان خدارا هم در حصار افکار خود محصور کرده اند تا از اذیت و آزار سوال کننده گان در امان باشد .اورا هم در زندان خرافات و توهمات خود زندانی کرده اند .باور های غلطی که در مورد خدا هم دارند هم اورا بدون خاصیت کرده است واز خدا موجودی ضعیف و ترسو ساخته اند وقیم و مدافع خدا هم شده اند .خدائی که با افکار پوسیده خود برای خود آفریده اند .مگر خدا قابل تعریف در افکار کوچک ماست این تعریف از خدا دقیقا خدارا عاجز نشان دادن است و خدای جبار و خدای متکبر به چه درد جامعه می خورد ؟به چه درد متفکر می خورد؟ که نمی تونه اون رادر فکرش مورد سوال قرار بده ؟ هر چی میشه می گند خاست خداست مگر این خدا مثل شما مرض دارد که همه چیز را تقصر او و به گردن اون می اندازند ؟ما باید این خرافات را از اذهان محو کنیم که خدا این چنین جبار است و در هم کوبنده است.خدا در انحصار ما نیست ما هم در انحصار او نیستیم. چون او قابل تعریف و شناخت ما نیست ما نمی تونیم اورا بشناسیم ؟ اگر غیر از این باشد اون خدا دیگر اون خدای نامتناهی ما نیست . اون خدای ساخته ذهن من و شماست و قابل تعریف و دست نشانده ما .خدای لولوی سر خرمن هاست .خدا محدودیت و افق بردارنیست خدا حد ومرز ندارد .شناخت خدا افق معرفت اوست .وب سایت


نویسنده: ایران سه شنبه 5 خرداد1388 ساعت: 19:40

http://e10.tebyan.net/
يک يا حسين تا مير حسين
در نظر سنجي سايت تبيان شرکت کنيد
منتظرتان هستيمپست الکترونیک


نویسنده: ایران سه شنبه 5 خرداد1388 ساعت: 19:40

http://e10.tebyan.net/
يک يا حسين تا مير حسين
در نظر سنجي سايت تبيان شرکت کنيد
منتظرتان هستيم